در حالی که تأثیر مراکز داده بر عملکرد فناوری اطلاعات سازمان کاملا محسوس است، با وجود این، بیشتر شرکتها کنترل محدودی بر مراکز داده خود دارند. تعدادی از سازمانها تنها از صفحات گسترده و تصاویر visio برای ترسیم زیرساخت مرکز داده خود استفاده می کنند، بدون اینکه هیچ راهکار روشنی برای نحوه استفاده از دانش فوری در زمان اجرای فرآیندهای اضافه کردن، تغییر دادن یا جابه جایی در اختیار داشته باشند. در مقابل، تعدادی از شرکتها از ابزارهای مدیریت زیرساخت مرکز داده برای رسیدن به اتوماسیون و وضوح بالا برای فعالیت هایی که در مرکز داده آنها در جریان است، استفاده می کنند. با اینکه DCIM در این زمینه کاملا مؤثر عمل می کند، سازمانهای فناوری اطلاعات نیاز دارند تا یک گام به جلو بردارند تا به طور کامل عملیات مرکز داده خود را با فرآیندهای مدیریت سرویس فناوری اطلاعات (ITSM) سرنام IT Service Management، ادغام کنند. مدیریت سرویس مرکز داده پلی بین این شکاف است و سازمانها را قادر می سازد زیرساخت ها، کارمندان و فرآیندهای درون مرکز داده را مدیریت کنند و به مدیریت سرویس فناوری اطلاعات، کنترل کاملی برای این کار تخصیص میدهد. مدیریت زیرساخت مرکز داده، منطق اطلاعات تجاری سامانه های مدیریت سرویس فناوری اطلاعات را با دارایی های فیزیکی یک مرکز داده مرتبط کرده تا اطمینان پیدا کند جریان کاری مرکز داده از فرآیندهای تعیین شده در کتابخانه زیربنایی فناوری اطلاعات در مدیریت سرویس فناوری اطلاعات (ITSM’ ITIL) سازمان خارج نشود.
آیا حرکت به سمت کلاود تصمیم درستی است؟
یکی از قدرتمندترین محرک هایی که تمایل به سمت کلاود را توجیه پذیر می کند، به شفاف سازی هزینه های در حال گردش قرار دارند؟ مرکز داده بازمی گردد. شرکت ها از ارائه دهندگان خدمات ابری بزرگ انتظار دارند به شکل صریح و روشنی به شفاف سازی این موضوع بپردازند؛ اما در مقابل خودشان در واگذاری کنترل دارای هایی اصلی شان به آنها با دیده تردید می نگرند. این رویکرد تنها باعث پیچیده تر شدن اوضاع شده و سبب می شود سازش میان این دو گروه به سختی میسر شود. در بعضی مواقع تصمیم گیری در این خصوص نوعی بار روانی به وجود میاورد، به ویژه برای سازمان هایی که (in – house) در اختیار دارند و اکنون می خواهند به سمت کلاود حرکت کنند. این کار ارزش واقعی مرکز داده آنها را زیر سؤال می برد. در نهایت این پرسش را مطرح می کنند که آیا حرکت به سمت کلاود تصمیم درستی است؟ در جواب این پرسش باید گفت تنها زمانی میتوانید با قاطعیت این تصمیم را اتخاذ کنید که بینش دقیق و درستی از هزینه هایی که به منظور مدیریت تعاریف متحمل می شوید، به دست آورده باشید. در بعضی مواقع، این تصمیم گیری ممکن است احساسی باشد، در حالی که در بعضی مواقع بر اساس شواهد و قرائن انجام می شود. در هر یک از این حالات، تصمیم گیری درست به این موضوع بستگی دارد که چگونه و با چه کیفیتی موفق شده اید تمامی هزینه های وابسته به سرویس هایی را که مرکز داده شما ارائه کرده است، محاسبه کنید. البته عامل دیگری نیز وجود دارد که مدیران سازمانها را ترغیب می کند به سمت کلاود متمایل شوند. این عامل در اصل شائبه ای است که اعلام میکند تنها ارائه دهندگان سرویس های ابری می توانند زیرساخت مدیریتی قوی طراحی کنند؛ زیرساختی که به منظور بهینه سازی عملیات، درست و کنترل بر تمامی عملیات و تجهیزات استفاده می شود. این موضوع درست است که اکثر تجهیزات می توانند اطلاعاتی بنیادی درباره منابعی که مصرف کرده اند، به دست آورند، آنها به اطلاعات بیشتری درباره انرژی، خنک سازی، دارایی، فضا، زمان پرسنل و فرآیندهایی که به طور مکرر در یک مرکز داده رخ می دهد، نیاز دارند. شرکت هایی که مراکز داده خودشان را مدیریت می کنند، در حقیقت به سطح یکسانی از دید، کنترل و شفافیت که ارائه دهندگان خدمات ابری ارائه می کنند، دسترسی دارند؛ بدون آنکه از جانب تهدیدات امنیتی و دیگر پتانسیل های مخاطره آمیز تهدید شوند.
DCIM و DCSM ؛ دو کیک قدرتمندی که در اختیار شماقرار دارند!
ممکن است این گونه استنباط کنید که ارائه دهندگان سرویس های کلاود به سلاح مخفی دسترسی دارند.
یک ابزار مخفی که دید درستی در خصوص زیرساخت های ارائه می کند و به آنها اطمینان می دهد که میتوانند بر محیط تحت نظارتشان کنترل بهتری داشته باشند. اما این راز سر به مهر چیست؟ هیچ رازی درمیان نیست.
ارائه دهندگان کلاود از راه حل مدیریت زیرساخت مرکز داده DCIM، سر نام Data Center Infrastructure Management استفاده می کنند. این راه حل به طور یکسان در اختیار هر سازمانی که در جست و جوی چنین قابلیت هایی است، قراردارد.
مدیریت زیر ساخت مرکز داده چیست؟ (Data Center Infrastructure Management)
تعاریف مختلفی برای DCIM میتوان مطرح کرد. برای مثال، مدیریت زیر ساخت مرکز داده، راهکاری برای ساده سازی اتوماسیون و مدیریت مرکز داده است یا DCIM مجموعه ای متشکل از راه حل هایی است که در ابتدا برای گسترش عملکرد مدیریت مراکز داده سنتی ساخته شد. اما گارتنر، DCIM را این گونه توصیف کرده است: مدیریت زیرساخت مرکز داده ابزاری است برای نظارت، اندازه گیری «مدیریت یا کنترل بر بهره برداری از مراکز داده و مصرف انرژی تمامی تجهیزات مرتبط با فناوری اطلاعات از قبیل سرورها، ذخیره سازها و سوئییچ ها و مولفه های زیرساختی تجهیزات از قبیل واحد توزیع نیرو (PDU) و سیستم های تهویه مطبوع اتاق کامپیوتری (CRACs).
این ابزار میتواند تمامی بخش های مراکز داده، از ساختمان مرکز داده تا سرورهای داخل مرکز را بررسی، تجزیه و تحلیل، مدیریت و بهینه سازی کند و در نهایت منجر به بهبود عملکرد در زمینه مصرف انرژی، افزایش بازدهی، صرفه جویی در مخارج و همچنین هزینه های عملیاتی شود. برای مثال، رکت اشنایدر الکترونیک با ابزار struxureWare For Data Centers توانسته است نظر مساعد فعالان این حوزه را به دست آورد. شکل یک در بخش های بعدیقابلیت های کاربردی ارائه شده این ابزار را نشان می دهد.
*منبع: مجله شبکه